- جن گیری
- عمل و شغل جن گیر: پری خوانی پری فسایی پری سایی
معنی جن گیری - جستجوی لغت در جدول جو
- جن گیری
- شغل و عمل جن گیر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که کارش دعا نوشتن و دعا دادن باشد
کسی که کارش دعا نوشتن و دعا دادن به مبتلایان امراض روحی است و مدعی است با جن ها رابطه دارد و قادر به تسخیر جن می باشد
پیشگیری
انس، عادت
شغل آبگیر حمام، لحیم کاری
تحریم
استقرار
پیشگیری پهرج منع ممانعت
تعقیب، مداومت، اصرار
آمیزش برای آبستن شدن، جفت گیری، گرده افشانی در بعضی گیاهان و درختان برای بارور گشتن
جفت شدن حیوان نر و ماده با هم برای تولید نسل، لقاح
غافلگیری، اسبی که گاه گاه رم بکند، درد یا عارضه ای که ناگهان بروز کند، گاه گیر، گه گیر
جهان گشایی، تصرف و گرفتن کشورهای دیگر، جهان گیری، کشورستانی
عمل گچ گرفتن
بار برداشتن آبستن شدن، آمیختن گامت نر با گامت ماده. در این امر چند مرحله میتوان در نظر گرفت: اول - گرده افشانی. انتقال دانه گرده با شکال مختلف صورت میگیرد. اگر گل نر ماده باشد و پرچم و مادگی آن در یک جا و نزدیک قرار گیرد انتقال دانه گرده باسانی انجام میشود و مستقیما پس از باز شدن بساک دانه های گرده بر روی کلاله می نشیند. در این حالت گرد افشانی مستقیم است. اگر پرچم و مادگی در یک موقع نرسند و یکی از آنها زودتر بالغ شود پرچمهای یک گل بمادگی گلهای دیگر که رسیده اند منتقل میشود و اگر گلهای ماده و گلهای نر جداگانه باشند نیز همین عمل صورت میگیرد. گیاهانی که گلهای نرو ماده آنها جدا ولی بر روی یک پایه اند تک پایه نامیده میشوند مانند ذرت و بلوط و فندق و اگر گلهای نر بر روی یک گیاه و گلهای ماده بر روی گیاه دیگر باشد آنرا دو پایه خوانند مانند: شاهدانه و خرما و در تمام این حالت گرده افشانی مستقیم است. گرده افشانی غیر مستقیم بوسیله باد یا حشرات (زنبور مگس پروانه) صورت میگیرد گاهی نیز بوسیله انسان انجام میشود که گرده ها را از روی درخت نر گرفته بر روی درخت ماده می افشانند (مانند خرما)، بعضی از دانه های گرده بالهایی دارند که وزش باد انتقال آنها را آسانتر میکند (مانند کاج)، دوم - آمیزش. همینکه دانه گرده ای بر روی کلاله قرار گیرد ناهمواری سطح آن بهمواریهای کلاله می چسبد. رطوبت ماده غذایی و لعابی کلاله در داخل گرده اثر کرده لوله گرده ساخته میشود
عمل گه گیر، چموشی (ستور) : سمند عشق را شاهد ز گه گیری برون آری ظهوری در رکاب غم عنان دادی خموشی را. (ظهوری)
تعقیب، دنبال، ادامه دادن
ممانعت
مانع وقوع امری شدن
Orientation
ориентация
Orientierung
орієнтація
orientacja
orientação
orientamento
orientación
orientation
oriëntatie
การปรับตัว
orientasi
توجّهٌ